من شاهکار هستی ام
من که هستم؟
من اشرف مخلوقاتم. من انسانم. آدمی.
همان که گفته اند:
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است نشان آدمیت
من یک انسان جذاب،لایق، زیبا و با هوشم.
جذابم زیرا همیشه به دنبال خوبی افرادم و نه عیب های آن ها و افراد را به خاطر عیب هایشان سرزنش نمی کنم و آن ها مرا دوست دارند.
لایقم زیرا هر مسوولیتی را که به عهده بگیرم می توانم به انجام برسانم. زیرا خداوند مرا لایق خلقت دانست و پس از خلقت مرا لایق ستایش دانست.بنابر این من هم خود را لایق ستایش می دانم و خود را می ستایم.
باهوشم زیرا در هر موقعیت چندین راه را پیدا کرده و بهترین آن ها را انتخاب می کنم .زیبایم زیرا درونم زیباست. این لباسی که بر تن دارم چه زیباست و چه زشت مال من نیست. آن چیزی که مال من است درونم قرار دارد و آن هم زیباست من سالمم و قوای بدنی و ذهنم خوب کار می کند.
من انسانی هستم که می توانم هر ماشینی را به کاراندازم و آن ماشین را تحت فرمان خویش در آوردم. حتی ماشین زمان را. من کسی هستم که مهر و محبت بی من معنا ندارد.
در میان جمجمه سرم بزرگ ترین معجزه آفرینش یعنی مغز قرار دارد.اندامی که داری دوازده میلیارد سلول است و هر فکری را می تواند درون خود بپروراند. من خودم را از صمیم قلب دوست دارم. حتی از اسمم، پوششم و زیبایی بی نظیرم، بی اندازه لذت می برم. من کسی هستم که خداوند وقتی مرا آفرید به خود گفت:
تبارک الله.
من خودم را مستحق هر کاری می دانم.
این دنیا برای من است. نه من برای دنیا. دنیا این جاست تا مرا کامل کند و نه من دنیا را، پس سعی می کنم بیشتر به آن چیزی که مال من است توجه کنم.
این را می دانم که وقتی از خدا چیزی می خواهم و به من می دهد آن چیز، چیز خوبی است، وقتی به من می گوید صبر کن چیز بهتری به من می دهد و وقتی می گوید نه، می دانم که بهترین ها را برایم آماده کرده.
من انرژی بی پایانی در بدن خود دارم که اگر آن را در چشمان خود متمرکز کنم می توانم با یک نگاه دنیا را زیر و رو کنم.
من شاهکار هستی هستم .
سارا
یک نوشته قشنگ و دلنشین، از یه وبلاگ نوشتم...نوشته اش خیلی زیباست...با دقت بخوانید.
اگر...
- ... واگر یکروز بیخبر بازگشت،به او چه بگویم؟
- بگو که من تا دم مرگ همچنان در انتظار او بودم.
- و اگر من را نشناسد و باز از من چیزهای تازه بپرسد...؟
- با او حرف بزن مثل خواهر درد و دل کن،شاید در دل خود رنج می برد ومن شاید آنی نبودم برایش برای همین سراغ همدردی می گیرد.
- و اگر بپرسد توکجا هستی، به او چه جواب بدهم؟
- این حلقه طلای مرا بدو بده، اما هیچ پاسخی مگوی.
- و...اگر باز پرسید او کجاست ،چه بگویم...؟
- بگو: منتظرت بود با قلب پر از امید و لب مرگ بود که از آمدنت اشک ریخت و گریه کرد...آن لحظه بود که نور آمدنت در دلش خاموش شد...
همیشه هر لحظه به انتظارت هستم ...حتی اگر در کنارم باشی...
دوستت دارم
اسم وبلاگی که من این نوشته رو برای شما از روی اون نوشتم
Hediyehvasahar.persianblog.com.www
خوب اینم از این آپ جدید. آخیش دارم یه نفس راحت می کشم از دست این امتحانات.آخریشم دادم راحت راحت شدم.
امیدوارم همه همه با موفقیت به پایان برسونیم تا تابستون خوبی داشته باشیم.
آخ جوووووووووووونمی تابستون
تا به حال اینقدر از مدرسه بدم نیومده بود که الانه حدود دو سال که بدم می یاد. ولی خوب رشته ام رو خیلی خیلی دوسش دارم وبا علاقه دنبالش می کنم. بخاطر همین خیلی به دور و برم به محیط مدرسه توجه نمی کنم.
چندتا پند زیبا
(( تلاش برای خشنود سازی همه آدم ها کلید شکست هاست.
تنها راه داشتن دوست این است که خود یک دوست باشید.
هیچ چیز ارزشمندی بدون شور و اشتیاق به دست نمی آید.))