سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داستان و شعر - خدا،انسان،باطن،عشق
هان ! دشمن ترینِ مردم نزد خدا، کسی است که سنّت امامی را سرمشق خود قرار می دهد ؛ امّا کردارش راسرمشق خود قرار نمی دهد . [امام سجّاد علیه السلام]
 
   
 

نویسنده:  سارا  دوشنبه 86/8/14  ساعت 6:41 عصر .

 

  به نام معبود عشق و دلبستگی:

بی بهانه سلام:

پاییز گوارای وجود نازنینت سحرجان، با روزهای مانهده به آغاز چه میکنی؟ راستی چرا هرچه می شمارم تولّدت نمی شود، کاش میشد منتقویم را ورق بزنم و آنوقت ببینم... بگذریم، هر روز، روز تولد توست، هر وقت آسمان بغض می کند و باران گلوی شمعدانیهای صورتی را خیس می کند و هر وقت می آیی و دلم میخواهد بمانی، اما می روی.

آری تمام روزها، روز تولد توست.

سحرجان فدای انعکاس فروغ بی نظیر چشمان معصومت، محض خاطر تولدت از آن جواب هایی برایم بنویس که جادو می کند. من کلبه ی متروکه ام را روزی با  گلهای شوق نگاههایت فرش می کنم و برایت سایبانی از جنس پناه پروردگار خواهم ساخت و قشنگترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقیقه های تنهاییت می ریزم تا باز هم بدانی هنوز چشمهایم در نیمه راه نگاه تو خشک شده است. سحر زیبایم، بگذار قاصدک سرگردان نگاههای خیره ام در پناه کلبه ی مژگان مجنونت تا ابد احساس آرامش کند و آتش عطش دیدار رویت با هیچ چشمه ای خاموش نشود بلکه شعله ورتر شود.

حالا یه شعر برات مینوییم تا بقیه نوشته رو بنویسم این شعر رو خودت باید خودت خوب درک کنی..

"روزی مرا ترک خواهی کرد

و به سادگی یک خواب دور خواهی شد

از آسمان آبی مرا خواهی گرفت

و در روزهای  جهنمی خواهی سوزاند

روزی تصویر مرا خواهی برد

و از اشک من ابدیت خواهی ساخت.

من روزی تو را در انزوای خویش

زمزمه خواهم کرد

و در تمام ثانیه ها از تو یاد خواهم کرد

و بی تو به تنهایی به ماه خیره خواهم ماند

روزی بی تو خسته از این زمانه خواهم شد

و با تمام غرور

از جدایی شکست خواهم خورد

و بیش از نفسهایم تو را آرزو خواهم کرد...

تو

روزی از من دور خواهی شد

همچو برگی از درخت

با دست نسیم خواهی رفت

و در جایی دور از من خواهی نشست

و من روزی با هر آنچه از من برده ایی

بی تو به تنهایی

در سوگواری عشقمان خواهم گریست."

 

ازم دلخور نشو! خواستم یه لبخند روی لبهایت نقاشی کنم نمیدونم شاید هنوز نقاش خوبی نیستم ولی دارم تمام سعی خودم رو می کنم تا شبنم نقاش لبخندهای مکرر تو......

دوست من: نمیدانم چگونه ثانیه های بی تو بودن را به یکدندگی نگاههایم بقبولانم اما این را خوب میفهمم :

شب تولد تو  من از شوق دیدار تو فوقالعاده خوشحالم.

     و "حالا عزیزم تــــــــــــــــــولدت مبارک"

 

سلا به همه شما دوستان گرامی

عزیزان امروز روز تولد دوست عزیزو گرامی منه....

و این آپ رو برای  او کردم و میخواهم در آخر بخاطراینکه اگر کار اشتباهی کردم و باب میلش نبوده و یا شاید از من خیلی زیاد انتظار داشته و من از پس اون انتظارات بر نیومده من رو ببخشه و حلال کنه...ولی یادش باشه خاطر خوب به یادآدم میمونه خاطرات بده که آدم رو ناراحت میکنه خاطرات خوب رو فراموش کردی یا نکردی خودت میدونی ولی امیدوارم خاطرات بد رو فراموش کنی.

حالا میخوام یه خاطره بنویسم....

سحر یادته رو پنجشنبه 29 اردیبهشت سال 83 چکار کردی... ولی میخوام یه تلنگر به ذهنت بزنم ببینم یادش میاد یا نه، اگه یادش اومد برام بقیه اش رو بنویس...

اون روز تو یه کارت رو آوردی وقتی زنگ خورد جلوی من وگفتی این جمله رو بلند بخون و میخوام همه بشنون یادته اون جمله چی بود این((("هر بدی دیدی فراموش کن دوستدار تو هدیه")))حالا یادت اومد....اگرم یادت نیومد فقط خواستم یادت بیارم که بگم الان اون حرف رو نوشتم و چه تو و چهکسانی که من رو میشناسن  دارن این جمله رو میخونن اگر میخوای مثل اون روز اون شخصی که دوست داشتی بشنوه آدرس وبم رو بده بیاد بخونه.....

دوتان عزیز من هیچکس این سحر دوست من رو نمیشناسه یعنی آنچنان نمییاد نت برا همین سوءتفاهم نشه.

و حالا میخوام یه خاطره ی رو بنویسم شاید شماها سحر رو تو خندیدن همراهی کنید.

این خاطره واسه ی سحر فوق العاده شیرین هستش....

"آخر هفته رو 5شنبه بود من و سحر آن چنان مییونه ی نداشتیم اون روز دو زنگ آخر بیکار بودیم نصف بچه ها فته بودن برای تمرین نمایش هیچی من و سحر و سه تا از بچه های دیگه هم تو کلاس بودیم من میرم بیرون از کلاس تا اینکه وقتی مییام یکی از بچه میگه هدیه سحر برات نامه گذاشته تو کیفت برو بخون گفته بری بخونه منم از این اخلاق فوق العاده بدم میاید که دست تو کیف کسی بکنم به همین علت بدمم میاد کسی دست تو کیفم بکنه الانم همین اخلاق رو دارم...که هیچی میگم بهش بگید و داشت خودشم گوش میداد، بره از تو کیفم برش داره و دیگه خوشم نمییاد کسی دست تو کیفم بکنه....بچه خیلی اسرار کردن برو بخونش من هم خیلی کنجکاو شدم ببینم اون چی نوشته..که اینقدر بچه ها اسرارداشتن...

واقعا صحنه شو یادم نمیره اون لحظه ی که رفتم در کیف رو باز کردم وقتی آوردم در رو بالا یه دفه یه عنکبوت مشکی پرید تو جونم یعنی واقعا ترس اون روز رو یادم نمیره...منم کیف رو برداشتم و پرت کردم طرف سحر و اونم اون لحظه پاشد و برگشت که ببینه من چه شکلی پیدا کردم.... الانم میدونم سحر داره میخنده خیلی هم میخنده امیدوارم همیشه چه سحر و چه شما دوستان عزیز همیشه بخندیدی ...."

خوب منم برم ...

امیدوارم همیشه شاد باشید و شادیتان را به خانواده هایتان هدیه کنید.


 
 

ییک گل رز()


   
 

نویسنده:  سارا  پنج شنبه 86/7/19  ساعت 4:52 عصر .

 

               یاد خدا آرامش قلبهاست

 او همیشه با توست

 سلام؛

در آخرین روزهای ماه میهمانی خدا هستیم، اما چرا همیشه منتظر بمانیم تا روزی دیگر، ماهی دیگر و سالی دیگر فرا برسد تا وجودمان را صیقل بدهیم؟ بهترین لحظه ای که خداوند برای تغییر در اختیارمان نهاده همین لحظه است، بهتر است از همین لحظه چشمانمان را برای دیدن حقیقت بگشاییم، صدای او را بشنوییم و با خودمان آشتی کنیم. بهتر است حضور او را در لحظه لحظه بودن مان باور کنیم ... ناشناختنی بزرگ همیشه هست. در تمام لحظات زندگی روزمره مان، در روابط مان، در نگاهمان ، در طبیعت اطراف مان. پس بیایید با هم، هم پیمان شویم تا به خود خودی مان، به جسم مان، به روح مان ، به محیط زیست مان، به اطرافیان مان، به تغذیه مان و بودن مان اهمیت بدهیم و با احترام برخورد کنیم، چرا که به او احترام می گذاریم.

اگه میخوای از زندگی کردن خوب ، راحت و عشق الهی پی ببری و و در زندگی خودت حکش کنی به خود و خدات احترام بذار... به خودت احترام بذار به عقایدت، به روحت، طرز فکرت و... به چیزهای که باعث درست شدن و پی بردن درست زندگی میشن احترام بذار اول خودتی. به خودت پی ببر و بعد خداوند را میشناسی.  

- او در دوردست ها نیست، همین جاست، همین لحظه در کنار تو! با او حرف بزن، با او آرام و راحت صحبت کن، گویی با صمیمی ترین محرم دلت حرف میزنی.

عزیز من! همین حالا قلم و کاغذی بردار و به او نامه ای بنویس. با او تمام وجودت رو دردل کن. مطمئن باش این نامه تنها نامه ای است که احتیاج به پست ندارد. او نامه تو را میخواند و جواب میدهد. از همان لحظه که قلم را بر میداری، او دست تو را میگیرد و با تو شروع بهنوشتن میکند.

در دور دست ها به دنبال او نگرد. در قلبت دنبال او باش... در درونت، در لبخندت، در اشکت، در نگاهت، در غذا خوردنت، در رانندگی ات، در ابراز عشقت، در محبتت، در...

- یادت باشد کافی است که تو با او باشی، چرا که او همیشه با توست... او همیشه با توست...

                          تولد دوباره ات مبارک

 

دوباره سلام میکنم به بهترین فصل ، زیباترین و سنبل فصلها، سلطان فصلها ....

 " پـــــــــــــــــــاییـــــــــــــــز"

با یک شعر پاییز را میگویم...

پاییز و باد

باز هم پاییز است

رنگ ها در راه اند

چشم هایت بردار و بیاور

و کمی ذوق و بصیرت با خویش

پیش از آن لحظه که باز

شادی و شیطنت کودک باد

دستمالی بکند این همه نقاشی را 

                         *** *** ***

کو تاهترین راه ها...

_ کوتاهترین راه عشق ورزیدن، نگاهی است خالص و بی ریا توام با عشق.

_ کو تاهترین راه رسیدن به ثروت آن است که قابلیت هایت را بشناسی و بر آن ها تکیه کنی.

_ کوتاهترین را برای آینده نگری، قناعت است.

                    **** ****‏ ****

بازم اودم ولی تو نیم ساعت نوشتم و آپ کردم....امیدوارم بازم از این نیم ساعت ها باشد...چون خیلی سرم شلوغه...خودم هم از این وضع الانم راضیم راستش عاشق اینم که سرم شلوغ باشه... الانم همینطوره...

بازم ازتون التماس دها دارم برای همه دعا کنید... یادمنم باشید.

راستی میخواستم اسم واقعی خودم رو بگم...کسی هیچ حدسی نزد چی بهم میخوره...حالا خودم میگم ببینید بهم میخوره؟؟؟  هدیه، اگر هدیه رو اینطوری کردم چون عاشق این سه رنگم از همه رنگا بیشتر  این  قرمز مشکی آبی رو دوست دارم.

راستی یادم رفت...

کم کم غروب ماه خدا دیده می شود صد حیف از این بساط که برچیده میشود در این بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آن کسی است که بخشیده میشود... "عید فطر بر همه شما دوستان عزیزو گرامی مبارک."

شاد باشید و خنده هایتان را به خانواده و دوستانتان هدیه کنید.


 
 

ییک گل رز()


   
 

نویسنده:  سارا  دوشنبه 86/6/19  ساعت 2:39 صبح .

 

                        بسم الله الرحمن الرحیم

دعوت دوباره

 رمضان یه فرصت بی نظیر و استثنای است برای آشتی با خداوند و خویشتن خویش.

رمضان یک سفره گسترده و بی ریا و صمیمی است، برای همه کسانی که می خواهند غرور و کینه و خودخواهی و سرکشی را دور بریزند و متواضعانه مهمان " او" باشند.

رمضان یک تلنگر است بر شیشه روح ما تا از خواب گران برخیزیم و از لحظه لحظه باقیمانده عمر به نحو احسن استفاده کنیم. رمضان یک پیمان شفاف و بی نقص است بین ما بندگان گناهکار و شرمنده با خداوند مهربان و بزرگی که رحیم و توبه پذیر است.

رمضان رودخانه است روشن و مواج که ما برگهای زرد و شکننده را به دریای رحمت الهی وصل می کند.

رمضان یک نگاه تازه است، نگاهی که من و شما باید روزهای رفته بیندازیم و کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم در کوله بارمان برای قیامتی که درپیش است چه چیزی اندوخته ایم، چند دل شکسته را ترمیم کرده ایم، چند دست دراز شده به سویمان را به گرمی فشرده ایم، چقدر بر زخمهای مرهم بوده ایم و چند بار خود را در آینه وجدان بر انداز کرده ایم؟

رمضان یک مهربانی بی کرانه است. مهربانی پروردگاری که همیشهسایه لطفش بر سر ما گسترده است، اما افسوس و هزار افسوس که گاهی " او" را فراموش می کنیم.

رمضان یک دعوت دوباره است. دعوتی برای توبه و آشتی و دست کشیدن از گناهان ریز و درشت. خوب است که به این دعوت الهی صادقانه لبیک بگوییم و زمزمه کنیم:

    صد بار گناه و توبه و باز گناه         یک بار هم از توبه شکستن توبه

آری، باید به استقبال ماه رمضان برویم و خانه دل را برای پذیرای از " دوست " آب و جارو کنیم و عاشقانه به " او" بگوییم:

   جز تو دگری جای نگیرد در دل     دل جای تو شد، جای کس دیگر نیست

                                   ***************

"من واقعا میگم جز خدا تو زندگیم برای هیچ لحظه جز اون با کسی دیگری نبودم حتی تو شلوغی او باهام بود... تنها دوستم و همدم عمرم از موقعی که فهمیدم 2 سالم که بود خوب خوب فهمیدم قسم می خورم تا به الان هیچ کس رو جز اون نداشتم برای در دل کردن فقط اون بود...  برای نوازش ... برای آغوش گرم هم فقط اون بود..حتی دوستمم اون بود... من یه پدر و مادر خیلی خیلی خوب دارم...فوق اعاده عالی ولی هیچ گاه در دل باهام نکردن..هیچگاه دستی بهلم نکشیدن...هیچ گاه آغوش گرمشون رو حس نکردم....حالا دیگه...

و حالا من یک سال منتظر بودم تا دوباره آغوش گرم خداوند رو احساس کنم...اومده اون آغوش گرم از دو هفته پیش منو بقل کرده... حالا امسال هم دوباره همگی میریم به پیشواز رمضان دوست همیشگیمون... من که خیلی وابسته این ماهم و ای کاش همیشه این ماه بود...خوب همه ماهها خوبی های خودشون رو دارند ولی این ماه یه حس دیگس...یه امید دوباره...یه زندگی دوباهره و خلی  چیزهای دیگر که به ما خداوند دوباره عطا می کنه حتی تکراری....چون احتیاج داریم....."

"حالا دوستان من اگر شد که بیام که هیچی...اگه نشد..اومدید و دید من آپ کردم خواستید نظر بدید و متن رو بخونید که منت گذاشتید والا از همگی عذر می خوام من شاید تو این یه ماه نیام و یا شاید برای همیشه نیام...نمی دونم...که چی میشه.ولی اگر ازم بدی دیدی یا بیمعرفتی...دیگه ببخشید...اینم بود وبلاگ ما من سعی کردم حقیقت رو بنویسم نه دروغ، کلک...امیدوارم استفاده ای از وب من برده باشید..."

"حالا امیدوارم همه کسانی که به اینترنت میان یه همه بندگان زندگی خوب و با عزتی داشته باشن، امیدوارم حاجت همه دلا براورده بشه...و همه دیگه خوب باشیم، صادق و یکرنگ و صمیمیت پاکی داشته باشیم، ایمدوارم بعد از ماه رمضان نیرنگ و دروعی و دروغ و خیانت از زندگی کسانی که به اون مبتا شدن پاک پاک بشه... امیدوارم همه خوب خوب بشیم."

"به امید این روز عزیز همتون رو به خدا می سپرم و یاد همتون هستم همیشه براتون دعا میکنم."

حالا یه چیزه دیگه ام بگم من اسم واقعیم سارا نیست....من یه چیزه دیگه است...بخاطر یه نفر دیگه اسمم رو تقیر دادم حالا حدس بزنید چه اسمی بهم می خوره؟؟؟؟؟؟؟

شعری از هدیه در توصیف اشک...

 اشک

 هرگاه می خندی اشکت می یاد

                     هرگاه غمگینی اشکت می یاد

هرگاه دلت بسوزه اشکت می یاد

                     هرگاه صحبت از حرف دل اشکت می یاد 

 هرگاه در حال مناجاتی اشکت می یاد

                           وای این اشک چه معنا ها دارد...

                          * ********* *

شاد باشید وشادی رو به دوستان و خانواده تان هدیه کنید.

دعا فراموش نشود برای همه...


 
 

ییک گل رز()


   
 

نویسنده:  سارا  یکشنبه 86/6/11  ساعت 12:26 صبح .

 

                                                         به نام او

یه درد پاک

خیلی سخته که بغض داشته باشی نخوای کسی بفهمه...

خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی...

خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری...

خیلی سخته که روز تولدت، همه بهت تبریک بگن، جز اونی که فکر می کنی بخاطرش زنده ای...

خیلی سخته که غرورت رو به خاطر یه نفر بشکنی، بعد بفهمی دوست نداره...

خیلی سخته که همه چیزت رو بخار یه نفر از دست بدی، اما اون بگه نمی خوامت...

     ...حال فاصله ها جشن می گیرند هلهله جدایی را...  

بدترین درد این نیست که عشقت بمیره...

بدترین درد این نیست که به اونی که دوسش داره نرسی...

بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه...

بدترین درد اینم نیست که عاشق یکی باشی و اونم ندونه...

    ...بدترین درد اینه که یکی بمیره اونوقت بدونی دوستت داشته...

 

 بهت نمی گم دوست دارم، ولی قسم می خورم دوست دارم،

 بهت نمی گم که هر چی بخوای بهت می دم، چون همه چیزم تویی،

نمی خوام خواب تو را ببینم، چون تو خیلی شیرین تر از خوابی،

اگر یه روزی چشمات پر از اشک شد به دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی، صدام کن، بهت قول نمی دم که ساکتت کنم منم پا به پات گریه می کنم،

اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی تا سرش داد بزنی، صدام کن قول می دم ساکت بمونم،

اگر دنبال خرابه می گشتی تا نفرتت رو توش خالی کنی صدام کن، قلبم تنها خرابه توست.

                     " دوستت دارم، یار همیشگی تو هدیه"

                       ***  ***  ***  *** *** ***

این نوشته زیبا و قشنگ رو دوستم هدیه گفته...امیدوارم شما هم باطن عشق واقعیتون همینطور باشه.

سلام، به همه دوستان عزیزی که اومدن و برای من نظر دادن و با اومدنشون شادم کردند...راستی نبودم که بیام این اعیاد شعبانیه و روز تولد آقا امام زمان (عج) را به شما عزیزان تبریک بگم...دلم می خواست آپ کنم ولی دست به هیچ کاری نمی رفت...حوصله هیچچیزی رو نداشتم...ولی حالا که اومدم ... بهم بگین خوش اومدم...خوشحال شدید از اومدنم؟!؟!؟!؟!

خوب امروز که آپ کردم چندتا دلیل داشت؟!؟!؟!صبر کنید می گم یکی یکی...

اول: دلم خیلی گرفته بود بی نهایت طوری که من با خیلی چیزا آروم می شم هیچ کس هم نمی دونه...ولی برام خیلی عجیبه دیگه نمی تونم باهاشون آروم بشم...کلافه کلافم...

دوم: دلم برای مسافرتمون تنگ شده شدید...من این چند وقته که نبومدم مسافرت بودم... باورتون نمیشه من برای اولین بار برای همه تعجب بود.. که من در بازگشت از سفر گریه کنم...من هیچ وقت به هیچ سفری نه وابسته می شدم ... نه  مثلا بگم بخاطرش گریه کنم و التماس کنم!!!!اصلا برای خودمم تعجب بود..ولی من واقعا این مسافرت 10 روزه خیلی بهم خوش گذشت.. از نظر روحی هم بهم کمک کرد... ولی من تو این تابستان 86 خیلی چیزا دستگیرم شد....

دیگه به مانند... باور کنید اصلا حوصله ندارم... ببخشید ایندفعه یکم آپم کسلل شد...به بزرگیتون ببخشید.

حالا یه شعر می خونم...برای امام زمان خیلی خیلی کوتاه است ولی بخاطر...

" مست عشقم ... مست شوقم ... مست دوستم ... مست آن دلبرکه عالم مست اوست ... عید بر شما عزیزان مبارک "

شاد باشید و شادی و خنده تان را به دوستان و خانواده هدیه کنید.


 
 

ییک گل رز()


   
 

نویسنده:  سارا  شنبه 86/5/20  ساعت 9:19 عصر .

 

                                           به نام او...

سلام به همه دوستان عزیزو مهربون خودم

از پیام های زیبای شما واقعاممنون...خیلی لذت می برم وقتی میبینم از وبلاگم خوشتون اومده ولی عزیزان شاید یه اشکال کوچولو رو داشته باشه نمی خواید انتقاد کنید؟؟؟

 اقرا باسم ربک الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرا و ربک الاکرم، الذى علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم.

مبعث پیام آور وحی ، پیامبر نور ورحمت رو به شما و دوستانی که تازه وارد هستن و تازه اومد تبریک عرض می کنم.... حالا یه متن زیبا و یه شعری رو که از خودمه بخونید...

 عکس خدا در اشک عاشق

 خیلی‌ وقت‌ بود که به‌ خدا گفته‌ بود م قطره‌ دلش‌ دریا می‌خواست.

 هر بار خدا می‌گفت: از قطره‌ تا دریا راهی‌ست‌ طولانی راهی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری.

 هر قطره‌ را لیاقت‌ دریا نیست.

 قطره‌ پشت‌ سر گذاشت قطره‌ عبور کرد و گذشت.

 قطره‌ از دست‌ داد و به‌ آسمان‌ رفت. و قطره‌ ایستاد و منجمد شد. قطره‌ روان‌ شد و راه افتاد.

هر بار چیزی‌ از رنج‌ و عشق‌ و صبوری‌ آموخت.   

 تا روزی‌ که‌ خدا گفت: امروز روز توست. روز دریا شدن. خدا قطره‌ را به‌ دریا رساند.

 قطره‌ طعم‌ دریا را چشید. طعم‌ دریا شدن‌ را. اما...

 روزی قطره‌ به‌ خدا گفت: از دریا بزرگتر، آری‌ از دریا بزرگتر هم‌ هست؟ خدا گفت: هست.

 خدا قطره‌ را برداشت‌ و در قلب‌ آدم‌ گذاشت‌ و گفت: اینجا بی‌نهایت‌ است.

 دنبال‌ کلمه‌ای‌ می‌گشت‌ تا عشق‌ را توی‌ آن‌ بریزد. اما هیچ‌ کلمه‌ای آدم توان‌ عاشق‌ بود.

آدم‌ همه‌ عشقش‌ را توی‌ یک‌ قطره‌ ریخت.

قطره‌ از قلب‌ عاشق‌ عبور سنگینی‌ عشق‌ را نداشت.

و وقتی‌ که‌ قطره‌ از چشم‌ عاشق‌ چکید، خدا گفت: حالا تو بی‌نهایتی، چون که‌ عکس‌ من‌ کرد.

در اشک‌ عاشق‌ است.

                                       "عرفان نظر آهاری"

 

یه شعر براتون می نویسم این شعرازخودمه ...

                                            گناهم چه بود؟

گناهم چه بود؟

به جز یک نگاه

به دنبال پناه

امان از نگاه ...

                     گناهم چه بود؟

                     به غیراز سکوت

                     برای هبوط

                     امان از سکوت ...

                                              گناهم  چه بود؟

                                              شدم یک حقیر

                                              اسیر تقدیر

                                              امان از تقدیر

                                              به سوی تو بود

                                              همان یک نگاه

                                              به عشق تو بود

                                              تمام سکوت ؛

                                              برای تو شد اسیر تقدیر

 

اینم از شعر خودم امیدوارم مورد پسند باشه.

                      

                      یه جایی

         یه روزی                   یه کسی                    صبر داشته باش

                                  یه جوری           صبر داشته باش

                                                یه چیزی      

 

حالا میرسیم به کاریکلماتور...

*   " زندگی همان اتفاقی است که خودت موجبش می شوی."

*   " موفقیت قطعی نیست. آنچه به حساب می آید، داشتن شهامت برای ادامه راه است."

*   " بی وفایی قابل بخشش است ولی هرگز فراموش نمی شود."

 

امیدوارم که همیشه شاد باشید و شادیتان را به دیگران هدیه کنید. 


 
 

ییک گل رز()


   
 

نویسنده:  سارا  پنج شنبه 86/5/11  ساعت 4:50 عصر .

 

                                   ماه من، غصه چرا؟!

 

 

 

ماه من، غصه چرا؟!

آسمان را بنگر، که هنوز، بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

یا زمینی را که، دلش از سردی شب های خزان

نه شکست و نه گرفت!

بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید

و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید

زیر پاهامان ریخت،

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست!

ماه من، غصه چرا؟!

تو مرا داری و من

هر شب و روز،

آرزویم، همه خوشبختی توست!

ماه من! دل یه دادن و از یاس سخن ها گفتن

کار آن هایی نیست، که خدا را دارند ...

ما من! غم و اندوه، اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات، از لب پنجره عشق، زمین خورد و

شکست،

با نگاهت به خدا، چتر شادی وا کن

و بگو با دل خود؛ که خدا هست، خدا هست!

او همانی است که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد ...

او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد، همه زندگی ام، غرق شادی باشد ...

ماه من!

غصه اگر هست، بگو تا باشد!

معنی خوشبختی،

بودن اندوه است ...!

این همه غصه و غم، این همه شادی شور

چه بخواهی و چه نه! میوه  یک باغند

همه را با هم و با عشق بچین ...

ولی از یاد مبر؛

پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا!

و در آن باز کسی می خواند؛

که خدا هست، خدا هست

و چرا غصه؟! چرا؟!

 

 

                                                              تمام

         یه جایی

یه روزی       یه کسی                    صبر داشته باش

          یه جوری           صبر داشته باش

                     یه چیزی      

                      

 

"ای کاش همه آدما خوب بودنند و یا همه بد بودیم ... هر چی بود همه باهم بودیم ..."

 من گذشته ی آن چنان خوبی نداشتم....دوست هم نداشتم که اگر با کسی دوست می شم بخاطر اینکه کسی رو ندارم...ولی من وقتی پا گذاشتم تودوران راهنمایی دورویی و خودخواهی و سر کار گذاشتن دیگران رو دیدم...باورم نمی شد یه همچین آدمای روی زمین هستند...من نمی گم خیلی خوبم ولی تا جایی که بتونم در حق هیچکس بدی نمی کنم. واین اخلاق های که براتون گفتم رو اصلا ندارم...

یه چیز و با جرائت می گم گذشتم خیلی خیلی، فراتر از اونی که فکر شو بکنی.. از یه چیزی که خیلی بدم می یاد قهر واقعا می گم  آخه چه کسی می تونه با عزیز ترین کسش قهر کنه...هان آخه چرا؟؟؟!! چرا قهر؟!

چرا نمی تونن آدما با خوب بودن با دیگران اون قهر و تبدیل به مهر و محبت کنن. شاید شما های که دارین این وطلب رو می خونین خیلی آدمای که این خصلت های بد رو دارن نزدیک تون زندگی میکنن...خیلی سخته خیلی سخته...

ولی یه چیزی میگم واقعا باور دارم و با چشم های خودم دیدم

 

"آدمای خوب و با معرفت می توانند با همه دوست و رفیق باشن ولی آدمای بی معرفت و دورو نمی توانند با آدمای با معرفت و با مرام دوست باشند چون جلوی این آدما شرمنده می شن...آدمای خوب با سخن های خوب تو دهان اونا می زنن."" این جمله رو باور دارم."

 

حالا یه سوال لف کنید اگر مطلب من رو خواندید و نظر می خواستین بدین به این سوال من جواب بدین...ممنونم از همه شما دوستان عزیز و گرا می

حالا سوال من راست بگیدا؟!؟!؟!!؟!؟!

آیا شما ها واقعا یه دوست حقیقی دارین واقعا خوب خوب باشه؟؟؟؟آدما از هر کی بدی می بینی ممکن از دوست حقیقی هم بد ببینه ولی نه آنچنان تا به حال یه همچین کسی رو داشتین؟؟؟؟

 شاد باشین و خنده و شادیتان را به دوستان و خانواده هدیه کنید.


 
 

ییک گل رز()


   
 

نویسنده:  سارا  شنبه 86/5/6  ساعت 6:59 عصر .

 


                                                 به نام او...

 

       پـــــــــــــــدر

چه خوب بود در این دنیای وانفسا و در این خاکدان پست، علی ((ع)) اینقدر مظلوم نبود و بیشتر از اینکه او را دوست می داشتیم، می شناختیمش و شیعه و پیرو او بودیم. چه خوب بود صدها سال به عقب بر می گشتیم و به روزگار علی (ع) سفر می کردیم و صبر ، حلم ، جوانمردی، ایمان، شجاعت و فداکاری های او را به چشم می دیدیم و چه خوب بود آدمهای چون او هرگز نمی مردند و همیشه پیش چشم بشریت حاضر بودند و عطر عشق و صداقت می پراکندند.

هزارو چهارصد و اندی سال از ولادت و شهادت او می گذرد، اما هنوز آن طور که باید و شاید شناخته نشده است. علی (ع) مانند منظومه شمسی است که کهکشانهای بسیاری را در خود نهان دارد، کهکشانهایی که شاید هیچوقت کشف نشوند. هر کس علی (ع) را بشناسد، رسول خدا (ص) و خدا را شناخته است. اما کیست که ادعا کند او را تمام و کمال می شناسد؟ حب علی و مهر او در جان و ما ایرانی ها ریشه دیرینه و محکم دارد، همچنین پیروی از او و افتخار ما این است که شیعه اوییم. خوشا به حال کسانی که نه در زبان بلکه در رفتار پیرو وافعی علی (ع) هستند.

امروز روز قشنگیه، روزی زیبا و دلچسب... روز تولد حضرت علی (ع) است . این روز عزیز و گرامی  روز پدر نامیده شده است.

واقعا چقدر این کلمه پر معنا و زیباست "پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر"

درود بر مردان و پدرانی که صادقانه و شجاعانه با مشکلات زندگی نبرد می کنند و هیچ گاه شرافت و انسانیت را به پول و مقام و ... نمی فروشند و چه زیبا گفته است حافظ :

  در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق

                                       هان، ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

 من یک جمله می گم برای همه همه آشناست چه برای کسانی که واقعی اش رو حس می کنند وچه کسانی که به هوس به خودشون اجازه بازی با این کلمه پر معنا و حقیقی  که به انسان زندگی می بخشد رو به خودشون میدن. اون کلمه رو تقدیمش می کنم به عزیزترینم .

  

" پدرم نور چشمانم تو همیشه هستی در قلبم ، در چشمانم ، اشکهایم ، و خونی که از تو در بدنم جریان دارد... همیشه هر لحظه احساست می کنم...

                                                                " دوستت دارم دختر لحظه های تو"

 

این روز عزیز و گرامی را به شما برادران هزیزم تبریک عرض می کنم. امیدوارم همیشه خوش و سلامت باشید.

   

     *سخن های زیبا *

"خدا، زبان است و زبان بیان خرد است." حضرت علی (ع)

"برکت عمر در کار نیک است."  حضرت علی (ع)

"علم، نعمت بزرگی است که در زندگی تاج افتخار و پس از مرگ یادگار درخشان خواهد بود."  حضرت علی (ع)

 شاد باشید وشادی  و خنده تان را به خانواده و دوستانتان هدیه کنید.


 
 

ییک گل رز()


   1   2      >

 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

 
 
 


کلبه من
 

ایمیل

 
 
 

پیوندهای روزانه
 

تعداد گل رز
 

تعداد گل رز امروز
 

تعداد گل رز دیروز
 

درباره خودم
داستان و شعر - خدا،انسان،باطن،عشق  

لوگوی خودم
داستان و شعر - خدا،انسان،باطن،عشق  
 

لوگوی دوستان

friend

تعقل و تفکر
راهنما
علی لهراسبی بهترین خواننده نسل جوان
sorahi


حضور و غیاب
 

فهرست موضوعی یادداشت ها
 

آرشیو
 

اشتراک
 

جستجو

در متن یادداشت و پیام